عکس شخصیت های رمان آهوی مست \Melika.Y\ کاربر انجمن نودوهشتیا
«بسم الله الرحمن الرحیم»
نام رمان: آهوی مست
نام نویسنده: Melika.Y کابر انجمن نودهشتیا
ژانر: عاشقانه_ همخونهای_ درام_ پایان خوش
هدف: وقتی توی ذهنت پر میشه از ایده و فکر، فقط یه قلم و کاغذ لازم داری تا بشینی و همه ایدههات روی روی اون بریزی تا بتونی جای خالی برای بقیه مشکلات زندگیت پیدا کنی. ولی به نظرم نوشتن یعنی اُخت گرفتن با چند نفر که اصلا وجود خارجی ندارن؛ یعنی اینکه با خنده هاشون، روزت پر انرژی بشه و با گریهها و بغضهاشون، غم توی دلت بیاد و بغض کنی. نوشتن یعنی درک کردن، درک کردنِ کسایی که هم وجود خارجی دارن و هم نه! درک کردن، گاهی اوقات شیرینه و بعضی وقتها تلخ، من مینویسم تا دنیای اطرافم رو قشنگتر و بیشتر درک کنم.
ساعت پارتگذاری: روز های فرد، ساعت نامعلوم
خلاصه: داستان درباره دختریه که زندگی خودش رو توی اعتیاد به هروئین و مواد مخدر غرق کرده، دختری که وقتی شغل پدرش رو میفهمه، همه شادی های زندگیش، همراه با پک های سیگاری که توی تنهاییش میزنه دود میشه. این دختر سعی داره قوی بمونه و خودش رو توی یه زندان، حبس کرده و نمیذاره جز یه عده آدم محدود، بهش نزدیک بشن و تنهاییش رو خش بندازن.
بین این تنهایی های زیاد، پای یه پسر به داستان باز میشه، یه پسر با یه زخم قدیمی که آثارش تا حالا هست. حالا این دختر چطور میتونه جلوی پسری دووم بیاره که سالها برای انتقام نقشه کشیده، پسری که وجدان توی وجودش مرده و پسری که احساس توی وجودش کمرنگ شده. دختر داستان میتونه بین این همه زخم های کهنهای که از بچگیاش وجود داشته دووم بیاره؟ میتونه تقاص گناهی رو بده که اصلا مرتکب نشده؟
پایان خوش.
مقدمه: عشق و از خودگذشتگی. خیلی جاها شاید این کلمه به گوشمون خورده باشه، اما شاید نتونسته باشیم درست و دقیق اون رو تجزیه کنیم. خیلی وقتها هم به دوست داشتن عشق میگیم. عشق یه حس غیر قابل توصیف هست و با دوست داشتن زمین تا آسمون تفاوت داره! ما وقتی یه نفر رو دوست داریم، بعد رفتنش کمی ناراحت میشیم، اما روزی میرسه که اون آدم رو اصلا به یاد نمیاریم، اما عشق یعنی دیگه چیزی به اسم من وجود نداره و هر چی که هست فقط و فقط اونه! عشق یعنی بدونی ته یه راهی ممکنه به مرگ ختم بشه ولی برای شادی عشقت تا ته راه رو بری. عشق یعنی از خودگذشتگی! یعنی از خودت بگذری فقط بخاطر یه نفر! یعنی وقتی اون کسی که عاشقشی میره، دیگه نفسهات رغبت به رفتن و اومدن نداشته باشن، عشق یعنی این عشق چیه که نه درمان داره نه دوا؟